شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مثنوی
ای کوثردومکه مشهوراستجودت ظاهرتمام خير وخوبی از وجودت تـو آفـريـنـش را چـراغ رهـنـمـائی سر تا بپا رحمت جوادبنالرضايی
دراين جهان واينهمه لطف وکرامت جـودت قـيامت میکند روز قـيامت
بر مصطفي گفتند ابترکـوثرش داد يک دختراما ازدوعالم بهترش داد
گفـتند ابـتر بر رضا دادش جـوادی کزاوگرامیتربه عالم کس نزادی
وقتی برآيـد دست جود ازآستـينش گوهر فشاند دريسار و دريـميـنش
تنها نه او بردوستان گوهـر ببخشد بردشمن سرسخت خود هم زر ببخشد گلبرگزهراونشان زآن لاله دارد در کـودکی ازداغ مـادر نـاله دارد گفت آن دو را ازقبربيرون میکشانم من انـتـقـام ازقـاتـلانـش میستـانـم هـرگـزگـدانـوميـد ازاين درنگردد وزدرگه اودست خالی برنگـردد
مولای ما اينک تورا خوانيم ماهم کز دست غم سردرگريبانيم ما هم
دل مُـردهايم آب حـياتی بخش مارا وزمحبس غمها نجاتی بخش ما را